دانشگاه ادیان و مذاهبشیعه پژوهی2423-41251420151122The Typology of the Positions of the Muslim Published Works on Ibn Taymiyyah,s Viewpoints about the Household of the Prophetگونهشناسی مواضع آثار مکتوب اسلامی راجع به مواضع ابنتیمیه درباره اهل بیت پیامبر اعظم (ع)73843052FAمحمدمحسن مروجی طبسیدانشجوی دکتری شیعهشناسی دانشگاه ادیان و مذاهب و پژوهشگر پژوهشکده ادیان و مذاهبنجم الدین طبسیاستاد و پژوهشگر تاریخ و کلام اسلامیJournal Article20150502 <br />The Household of the Prophet is one the foundational principles of Islam that results in a unity and harmony amongst the entire Muslim denominations. However, the unity has been placed in jeopardy by the emergence of Ibn Taymiyyah and his challenging viewpoints regarding the Household of the Prophet. Both proponents and opponents of Ibn Taymiyyah agree that his viewpoints are radical and offensive especially when he refers to the characteristics of Imam Ali. However it is not agreed whether all his positions are related with the set of beliefs of Islam or not. <br />Employing a descriptive-analytical method, by this article we aim at depicting a comprehensive overview of the positions maintained by the Muslim scholars toward Ibn Taymiyyah<sup>,</sup> s viewpoints about the Household of the Prophet to analyze them in a more realistic way. <br /> اهل بیت پیامبر، یکی از محورهای اساسی وحدتآفرین میان مذاهب اسلامی است که با ظهور ابنتیمیه دمشقی در قرن هفتم هجری، و رویکرد تنشزای وی در خصوص اهل بیت، جهان اسلام دچار اختلاف و آسیب جدّی شد. مواضع ابنتیمیه راجع به فضایل اهل بیت، بهویژه امام علی، از جمله مسائلی است که در عین اتفاق بر تند و زنندهبودن عبارات ابنتیمیه درباره اهل بیت، در تحلیل مواضع وی بین مسلمانان اختلاف جدی وجود داشته و اعتقادی و ناصبی، یا غیراعتقادیدانستن مواضع ابنتیمیه درباره فضایل اهل بیت، دو گروه مخالفان و مدافعان سرسخت و جدّی را به وجود آورده است. این مقاله با رویکرد توصیفی- تحلیلی در صدد ترسیم تصویری جامع از دیدگاهها و رویکردهای عالمان مسلمان با هدف رسیدن به تحلیل واقعبینانه از مواضع ابنتیمیه راجع به اهل بیت پیامبر است.دانشگاه ادیان و مذاهبشیعه پژوهی2423-41251420151122A Critical Survey on the Supposition of Contradiction between the Prophet,s Narrations and the Texts of Imamate, a Response to Faisal Noor,s Demursبررسی و نقد پندار تعارض روایات نبوی با نصوص امامت؛ پاسخ به شبهات فیصل نور396243055FAسعید رسالتیدانشجوی دکتری مدرسی معارف، گرایش مبانی نظری اسلام، دانشگاه معارفعزالدین رضانژاددانشیار کلام اسلامی، جامعة المصطفی (ص) العالمیة.Journal Article20150505Not only in Shiite sources but also in Sunnite ones, the texts (Nusoos) in approval of the Imamate of the twelve offspring of the Household of the Prophet according the immediate decree of God are so abundant that could be simply considered as Motavater (Frequently Narrated). Faisal Noor, a contemporary Wahhabi writer, tends to reject all those texts in his <em>Kitab-ul-Imama-va-Nass through the Shiite sources as he claims. </em>In some part ofthe work<em>, </em>having quoted a number of Narrationsof the Prophet<em>, </em>he concludes that there is not any text in approval of the Imamateof the twelve offspring of the Household, claiming that all those texts have been forged by the Shiite Hadith scholars. Based on descriptive-analytical method, this article criticizes Faisal<sup>,</sup> s claim and demonstrates that the Narrations he mentions were issued by the Prophet usually as a result of his followers<sup>, </sup>not being prepared to accept Imam Ali as his successor. <br /> نصوص دال بر امامت ائمه اثناعشر در منابع شیعه، و وجود برخی از آنها در منابع اهل سنت، به حدی فراوان است که گاه بهآسانی میتوان ادعای تواتر کرد. بر این اساس، امامیه معتقدند جانشینان پیامبر اسلام (ص)، دوازده نفر از اهل بیت آن حضرت هستند که از جانب خدای متعال به امامت منصوب و به واسطه پیامبرش به مردم معرفی شدهاند. فیصل نور، از نویسندگان معاصر وهابی، منکر تمامی نصوص امامت شده و به زعم خود، در کتاب <em>الامامة والنص</em> این مسئله را از منابع شیعه اثبات کرده است. وی در بخشی از این کتاب، پس از نقل روایاتی از پیامبر اکرم (ص)، که بهظاهر (و به زعم او) در تعارض با نصوص امامت است، فقدان نصوص امامت ائمه (ع) و جعل آنها به دست محدثان شیعه را نتیجه گرفته است. این مقاله با بهکارگیری روش توصیفی- تحلیلی، بهاختصار این دیدگاه را نقد میکند و نشان میدهد که عواملی همچون اثبات شایستگی و شجاعت حضرت علی (ع) و همچنین مهیانبودن مردم برای پذیرش امامت و جانشینی امام اول، و سرانجام تأکید بر مسئله امامت علی (ع)، موجب صدور روایاتی از این دست شده است.دانشگاه ادیان و مذاهبشیعه پژوهی2423-41251420151122A Comparative Survey on the Position of the Prophets and Imāms from the Viewpoint of the Imāmis, Zaydis and Ismāiliesبررسی منزلت انبیا و ائمه (ع) از منظر سه فرقه شیعی امامیه، زیدیه، و اسماعیلیه638643058FAفاضل گرنه زادهدانشجوی دکتری شیعهشناسی دانشگاه ادیان و مذاهبمحمود قیومزادهدانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوهJournal Article20150527The position of the Prophets and Imāms is one of the theological problems that has resulted in the development of various points of view amongst the Shiite scholars such as the Imāmis, Zaydis and Ismāilies. Every Shiite theological sect faces the problem according to its own methodology and epistemological principles. The Imamis take three different approaches toward it namely rational, mystical and Narration-oriented. The Zaydis often maintain a rational approach toward it while the Ismāilies tend to study the problem based on implicit interpretations.جایگاه پیامبران و ائمه (ع) یکی از مباحث کلامی است که هر یک از فرق شیعه به آن توجه کردهاند. بررسی دیدگاههای مذاهب شیعه نشان از اختلاف نظر چشمگیر میان آنان در این خصوص دارد. هر یک از فرق شیعی امامیه، اسماعیلیه و زیدیه با تکیه بر روشها و ابزارهای معرفتشناسی دینی مقبول نزد خود، دلایل و دیدگاههای خویش را ابراز داشتهاند. امامیه در قالب گرایشهای عقلگرا، نقلگرا و عرفانی به استدلال در خصوص این موضوع پرداختهاند. زیدیان عمدتاً با نگاهی عقلگرایانه کوشیدهاند این موضوع را تبیین کنند. اما اسماعیلیان با مبنا قراردادن تأویلات باطنی متعرض این بحث شدهاند. این نوشتار با استناد به منابع اصلی هر یک از فِرق، در صدد تبیین دیدگاه فرق شیعی در خصوص مسئله منزلت انبیا و ائمه، و شناسایی نقاط اشتراک و افتراق آنها است.دانشگاه ادیان و مذاهبشیعه پژوهی2423-41251420151122A Comparison between the Political Approaches of Mālik Ashtar Nakhaee and Ash,ath Bin Gheys Kendi in the Event of Hakamiyyahتقابل رویکرد سیاسی مالک اشتر نخعی و اشعث بن قیس کندی در ماجرای حکمیت8710443060FAآرمان فروهیدانشجوی دکتری تاریخ اسلام، دانشگاه اصفهانعلیاکبر عباسیاستادیار گروه تاریخ، دانشگاه اصفهان.Journal Article20150515Mālik Ashtar Nakhaee and Ash,ath Bin Gheys Kendi were the two prominent figures during the Caliphate of Imam Ali whose positions were changed as the event of Hakamiyyah took place in the battle of Seffin, putting them at the two sides of a dispute in which the influence of the latter surpasses that of the former while it was vice versa up to then. As an effort to answer what the reason behind the increase or decrease of their influence was, this article hypothesize that "the position and influence of the two Yamani generals were subject to the general atmosphere of the community and the battle of Seffin". Our discriptive-analytic research also shows that the dispute also resulted in the schism of Malik<sup>,</sup> s proponents so that they even fell into a conspiracy to assassinate Imam Ali, being in doubt whether to obey him as Amir-ul-Mo,menin (The Commander of the Believers) or not.مالک اشتر نخعی و اشعث بن قیس کندی دو شخصیت مؤثر در حوادث دوران خلافت علی (ع) بودند که در میان کوفیان ابهت زیادی داشتند؛ اما نفوذ آن دو همیشه یکسان نبود. جایگاه و نفوذ این دو سردار در حادثه مهم حکمیت به مقابله آنها با یکدیگر منجر شد. مسئله اصلی در این پژوهش آن است که کاهش یا افزایش نفوذ مالک اشتر و اشعث در ماجرای حکمیت تحت تأثیر چه عواملی بوده است. بدینمنظور این فرضیه به آزمون گذاشته شده است که «موقعیت و نفوذ دو سردار یمانی تابعی از وضعیت عمومی جامعه و جو حاکم بر نبرد صفین بوده است». همچنین، یافتههای پژوهش نشان میدهد که پیش از ماجرای حکمیت موقعیت مالک اشتر به شکل بارزی مؤثرتر بود. وی از طریق خطبهها، رجزخوانیها و همچنین عملکردش مجاهدان را برمیانگیخت؛ اما اشعث از اواسط نبرد صفین با بیمیلی با سپاه علی (ع) همراهی میکرد. با وقوع جریان حکمیت موقعیت و جایگاه این دو سردار دگرگون شد و مالک منفعل و اشعث همهکاره این واقعه شد. افزایش نفوذ اشعث و هواخواهان وی سبب بازگشت مالک اشتر و یارانش شد و حتی علی (ع) را تهدید به قتل کردند. آنها در جریان حاکمیت در خصوص ذکرکردن یا نکردن اصطلاح «امیرالمؤمنین» برای علی (ع)، خوشبینی و بدبینی به کل عهدنامه و نیز درباره اطاعت از علی (ع) با هم اختلاف نظر اساسی داشتند. روش کار در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و دادههای استنتاجشده از منابع متقدم تاریخی را تبیین میکند.دانشگاه ادیان و مذاهبشیعه پژوهی2423-41251420151122The Legitimacy of the Sultanism from the Viewpoint of Shiite Authors of Works on Politics during the Safavid Eraمشروعیت نظم سلطانی در نگرش سیاستنامهنویسان شیعی عصر صفوی10512443062FAعلیاکبر نیکزاددانشجوی دکتری تاریخ تشیع، دانشگاه ادیان و مذاهب قمامیرتیمور رفیعیاستادیار گروه تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی محلات.Journal Article20150712The Safavids ascended the throne in an era up to which the people of Persia had witnessed several Shiite political movements rising and falling in an attempt to establish a religiously legitimate government. The experience brought along such a legitimacy for the Safavids whose emergence was a milestone in the history of Shiite political thought, as it was then that the Shiite scholars tended to develop the theory of Shiite Sultanism, in an attempt to legitimize it. Authors like Mohaghegh-e Sabzevāri, Feyz-e Kāshāni and Mohammad Bāgher-e Majlesi who wrote works on politics during the Safavid era developed a new theory to legitimize Shiite Sultanism. Employing Max Weber<sup>,</sup> s theory of Sultanism along with his definition of legitimacy and its types, this article aims at surveying the positions of above-mentioned scholars to present a new definition for the legitimacy of Shiite Sultanismدولت صفویان زمانی پا به عرصه قدرت گذاشت که ملت ایران تجربههای تاریخی متعددی از جنبشهای سیاسی شیعیان و تشکیل حکومت از سوی آنان در کارنامه خویش داشت. این پیشینه تجربه خوبی از مشروعیت سیاسی را برای صفویان به ارمغان آورد. پیدایش دولت صفوی، نقطه عطفی در تاریخ اندیشه سیاسی شیعه محسوب میشود. علمای شیعه برای نخستین بار به تکوین نظریهای برای مشروعیت «سلطنت شیعی» برخاستند. «نظریه ولایت فقیه» و «نظریه ولایت عدول مؤمنین» یا «ولایت پادشاه عادل» مهمترین دستاورد نظریای بود که به کمکش، مشروعیت «نظام سلطانی» و پادشاهی شیعی رقم خورد. سیاستنامهنویسانی چون محقق سبزواری، فیض کاشانی، محمدباقر مجلسی، و ... با بهرهبردن از این سنت دیرین، قرائت جدیدی از نظم سلطانی و مشروعیت آن به دست دادند. این مقاله، با استفاده از نظریه «نظام سلطانی» ماکس وبر و تعریف وی از مشروعیت و انواع آن، آرای این دسته از عالمان را بازخوانی میکند تا نوع جدیدی از نظریه مشروعیت را برای سلطنت شیعی معرفی کند.دانشگاه ادیان و مذاهبشیعه پژوهی2423-41251420151122A Critical Review on the Principles for Khabar-e Vāhed, s Not Being Argumentable in Beliefs According to the School of Baghdadبازخوانی انتقادی مبانی حجیتنداشتن خبر واحد در اعتقادات در مکتب بغداد12514643065FAاحمد مهدیزاده آریدانشجوی دکتری شیعهشناسی، دانشگاه ادیان و مذاهب قممحمد غفوری نژاداستادیار شیعهشناسی دانشگاه ادیان و مذاهب.Journal Article20150602For centuries, there had been a disagreement amongst the Muslim scholars over the problem that whether the Khabar (Account), as a source of knowledge in various fields of studies of religion such as jurisprudence, theology and interpretation of Quran, could be considered argumentable or not. In this article the problem is surveyed during one of the initial eras of Imami theology namely the School of Baghdad along with the positions of the outstanding figures then such as Sheikh Mufeed, Seyyed Morteza and Sheikh Toosi. They almost agree on Khabar, s being argumentable whether it is Motavāter (Frequently Narrated) or Vāhed (Narrated Once), according to their division of it. This article is an effort to prove that they had not a comprehensive perception of entire various aspects of the problem as they claim that there is not any rational barrier to consider a Vāhed Khabar argumentable.حجیت خبر به عنوان یکی از منابع معرفت در شاخههای مختلف علوم دینی همچون فقه، کلام و تفسیر از دیرباز محل توجه اندیشمندان بوده است. در این نوشتار یکی از اولین مقاطع مطرحشدن این موضوع در کلام امامیه، یعنی مکتب بغداد (قرن چهارم و پنجم)، انتخاب شده و اندیشههای مهمترین شخصیتهای آن یعنی شیخ مفید، سید مرتضی و شیخ طوسی بررسی میشود. آنان با تقسیم خبر به دو نوع متواتر و واحد (غیرمتواتر) عموماً خبر متواتر را در مسائل فقهی، تفسیری و کلامی، بهویژه در معاد و نبوت و امامت، پذیرفتهاند؛ اما در خصوص خبر واحد با داشتن دیدگاههای متفاوت در پذیرش آن در فروع فقهی، در حجیتنداشتن آن در اعتقادات اتفاق نظر دارند و در این باره به دلایلی استناد کردهاند. در این نوشتار کوشیدهایم روشن کنیم که آنان به لوازم دیدگاه خویش به طور کامل توجه نداشتهاند. از این گذشته، به اعتراف آنان، هیچ مانع عقلی در خصوص حجیت خبر واحد در اعتقادات وجود ندارد. بنابراین، با توجه به آنکه به نظر ایشان عقیده نوعی فعل قلبی است، میتواند مشمول ادله حجیت خبر شود.دانشگاه ادیان و مذاهبشیعه پژوهی2423-41251420151122the complete version of this issueنسخه کامل این شماره به همراه تصویر جلد آن به منظور چاپ در صورت نیاز به نسخه چاپی154150321FAJournal Article20170920