per
دانشگاه ادیان و مذاهب
شیعه پژوهی
2423-4125
2538-4538
2015-03-01
1
1
5
24
42920
Original Article
رازگشایی ناهمراهی امام سجاد(ع) با مردم مدینه در واقعه حره
A Survey of Imam Sajjad’s Reasons for
Non-Participation in the Medinan`s Uprising
سیدعلیرضا واسعی
vaseiali@yahoo.com
1
طاهره سادات صالح شریعتی
2
دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
کارشناس ارشد تاریخ اسلام
امام سجاد(ع)، چهارمین پیشوای شیعیان، بنابر دادههای تاریخی در قیام مردم مدینه علیه دستگاه خلافت یزید شرکت نکرد. دو سال پس از واقعة کربلا بود که مدنیان در تقابل با یزید، شورش پرهزینهای به پا کردند که به حکم وقوع آن در حره واقم، محلی در شرق مدینه، واقعة حره نام گرفت. این رخداد بزرگ از دیرباز تحلیلهایی را به خود دیده و اظهارنظرهای چندی داشته است. از آن جمله، برخی واقعة حره را معلول خشونت یزیدیان با خاندان رسول خدا، به ویژه آنچه در روز عاشورا واقع شد، دانستهاند و دستهای دیگر با اندکی تقلیل، آن واقعه را در آن دخیل دانستهاند. اما در هر حال آنچه آدمی را با پرسش جدی مواجه میسازد، عدم مشارکت و ناهمراهی امام سجاد(ع) به عنوان تنها خونخواه امام حسین(ع) و شهدای کربلا، در آن شورش یا حرکت معترضانه است. به راستی چرا امام با مردم مدینه در حرکتی که میتوانست انتقامی علیه حاکمیت مستبدانه یزید و راهی برای تسکین آلام گذشته باشد، شرکت نکرد و حتی به تأیید آنان نیز نپرداخت و از آن بالاتر، با رفتاری رازآلود، به درخواست مروان بن حکم که خود یکی از افراد مورد کینه و تعقیب مدنیان بود، پاسخ گفت و از خانوادهاش حمایت کرد؟ این دست کنشها از یک سو اقدام مردم مدینه را دچار بحران مشروعیت میکند و از دیگر سو، وجهة امام را مورد هدف قرار میدهد که چرا با مردم همنوا نبودند؟ این مقال با نگاهی به اصل واقعه، با این فرضیه که قیام مردم مدینه، تلاشی برای بازیابی موقعیت سیاسی از دست رفته بود، به تبیین رفتار امام سجاد(ع) میپردازد. فرضیة این نوشتار آن است که مشارکت نجستن آن حضرت در شورش مدنیان، از آن رو بوده که در آن تلاش ارزشمند و دینمدارانه را نیافته بودند تا بتوانند همراهی با آنان را توجیه کنند، نه آنکه از سر آسایشخواهی یا ترس از پیامدها و هزینهها کناره گرفته باشند.
According to the historical reports, Imam Sajjad (P.B.U.H), the fourth leader of the Shiites, refused to participate in the uprising by the people of Medina against Yazid’s Caliphate. It was two years after the battle of Karbala that the people of Medina revolted against Yazid, a costly revolt which is called Harrah after the name of the place of occurrence in the east of Medina. This major event has been analyzed many times by the historians, some considering it as an aftermath of Yazid’s hostility towards the household of the Prophet Mohammad (P.B.U.H) especially in the battle of Karbala, while some other consider these two factors just correlated to each other. Anyway, the question that is raised here is that why Imam Sajjad avoided participating in the revolt of Harrah along with the people of Medina against the Umayyid Caliph, Yazid-Ibn-Mu’awiyah? To answer this question, this article aims at surveying the reasons behind Imam Sajjad’s non-participation with the hypothesis that he did not consider the revolt as a valuable religion-oriented movement; Thus, Imam Sajjad was never apprehensive of its following results and costs, nor seeking comfort and convenience.
https://shia.urd.ac.ir/article_42920_31f64b20fa1e4917452adbf3f60da289.pdf
امام سجاد
واقعة عاشورا
مدنیان
شامیان
واقعة حره
مسلم بن عقبه
Imam Sajjad
battle of Ashoura
people of Medina
people of Shaam
Revolt of Harrah
Moslim-Ibn-Ughbah
per
دانشگاه ادیان و مذاهب
شیعه پژوهی
2423-4125
2538-4538
2015-03-01
1
1
25
44
42922
Original Article
کاوشی در کتاب التکلیف شلمغانی بررسی جایگاه و سیر تاریخی آن
Shalmaghani’s al-Taklif: Its Position and Historical Development
نعمتالله صفری فروشانی
nsafari8@gmail.com
1
محمد تقی ذاکری
2
دانشیار جامعة المصطفی العالمیة
کارشناس ارشد مطالعات تاریخ تشیع
کتاب التکلیف شلمغانی(م322 ق) از همان زمان تألیف، بهویژه با توجه به اینکه هنوز انحرافی از شلمغانی سر نزده بود و او یکی از افراد مورد اطمینان حسین بن روح (م326ق) محسوب میگردید، مورد توجه شیعیان قرار گرفت و به تدریج در تمام خانههای شیعیان جای یافت. بعد از آشکار شدن انحراف شلمغانی مسئله اعتبار این کتاب اذهان شیعیان را به خود مشغول ساخت. از این رو حسین بن روح، کتاب را مطالعه کرد و به صحیح بودن تمام روایات آن به جز دو یا سه مورد تأکید ورزید. از این پس بود که مؤلفان شیعه اهتمام خود را به این امر اختصاص دادند که از مقبولیت کتاب التکلیف در بین شیعیان بکاهند؛ زیرا مؤلف این کتاب را به دور از قابلیتهای لازم در مییافتند. با وجود این، بررسی کتابهای فقهی مؤلفان شیعه روشن میسازد که آنها در مباحث فقهی خود، کتاب التکلیف شلمغانی را نادیده نینگاشتهاند و حداقل تا قرن دهم هجری این کتاب با نام و مشخصات کامل در دسترس برخی از آنها قرار داشته است.
As long as Shalmaghani (d. 322 AH) was a trustworthy disciple of Husein-ibn-Rooh, his book, Al-Taklif was paid attention to by Shias from the beginning, and was found in every home; but when Shalmaghani’s heretical thoughts revealed, the credibility of his book was questioned. Therefore, it was studied and endorsed by Husein-Ibn-Rooh except for a few traditions; therefore, then Shiite scholars began to discredit it, for they considered him as devoid of merit required. Having surveyed the jurisprudential works of Shiite scholars, this article shows that they had not ignored Shalmaghani’s Al-Taklif throughout their studies on Islamic jurisprudence, using it expressively with full recognition of him, at least up to the 10th century (A.H).
https://shia.urd.ac.ir/article_42922_05bb9d6a615a1dcab579c5d2974928ce.pdf
شلمغانی
التکلیف
فقهالرضا
فصل القضا
Shalmaghani
At-Takleef
Fiqh-or-Ridha
Fasl-ul-Ghadha
per
دانشگاه ادیان و مذاهب
شیعه پژوهی
2423-4125
2538-4538
2015-03-01
1
1
45
72
42924
Original Article
شکوفایی علمی تمدن اسلامی دورۀ فاطمیان از دیدگاه خاورشناسان
The Scientific Flourish of Islamic Civilization in the Fatimid Era from the Viewpoint of the Orientalists
محمدرضا بارانی
m.barani@alzahra.ac.ir
1
سیدرضا مهدی نژاد
2
استادیار گروه تاریخ دانشگاه الزهرا
دانش پژوه دوره دکتری تاریخ و تمدن اسلامی و عضو هیئت علمی جامعة المصطفی9 العالمیة
دورۀ فاطمیان(297-567 ق) از دورههای مهم در زمینۀ شکوفایی تمدن اسلامی است که تاکنون کمتر اندیشمندان و صاحبنظران مسلمان و غیر مسلمان به واکاوی آن پرداختهاند. با وجود آنکه توجه نویسندگان مسلمان و خاورشناسان به حوادث سیاسی این دوره، زوایایی از تاریخ فاطمیان را آشکار نموده، اقدامات فرهنگی و علمی آنان بیشتر در حاشیه مورد توجه قرار گرفته است. خاورشناسان متقدم بیشتر به موضوعات سیاسی این دوره پرداخته و کمتر به جنبههای علمی آن توجه نمودهاند، اما برخی از متأخران مانند هاینس هالم و پل.ای.واکر در دورۀ اخیر با تمرکز بیشتری، به بررسی جنبههای علمی دورۀ فاطمیان نموده و زوایایی از آن را واکاوی کردهاند. اگر چه برخی از خاورشناسان در مورد شکوفایی علمی در این دوره، نظر مثبتی نداشته و یا تردید نمودهاند، در مقابل برخی دیگر با اطمینان از وجود شکوفایی علمی در این دوره سخن به میان آورده و معتقدند شواهد متعددی بر شکوفایی تمدنی این دوره میتوان ارائه نمود. تأسیس مؤسسات علمی برجستهای نظیر الازهر و دارالعلم و تألیف آثار علمی در زمینههای گوناگون به دست دانشمندان برجسته در این دوره، برترین این شواهد به شمار میرود. بررسی دیدگاه خاورشناسان بهمنزلة نگاه بیرونی که این نوشتار در پی آن است، میتواند برای شناسایی جنبههای پرتوان تمدن اسلامی در این دوره ارزشمند باشد.
The Fatimid era is one of the most important periods of the flourish in Islamic civilization that has been less considered by Muslim and non-Muslim scholars so far. Although Muslim writers and scholars paid particular attention to the political aspects of the era, revealing some parts of the Fatimid history, their cultural and scientific activities have been treated in a marginal way. Early orientalists were often concerned with the political issues of the era rather than the scientific ones; however, some of the recent scholars such as Heinz Halm and Paul E. valker focused on the scientific aspects, with some of them holding a positive attitude about the scientific flourish in this period and some others negative, in contrast. Those scholars with positive attitudes believe that the establishment of scientific institutions such as Al -Azhar and Dar-ul-Elm along with various works written on different scientific subjects are good evidence for their claim. To review the viewpoint of the orientalists as an outsider view that the article aims at, could be a valuable way to identify the powerful aspects of the Islamic civilization during this era.
https://shia.urd.ac.ir/article_42924_f695854eaeeeed5fd3b1a99a885f3760.pdf
فاطمیان
خاورشناسان
شکوفایی علمی
علوم اسلامی
تمدن اسلامی
per
دانشگاه ادیان و مذاهب
شیعه پژوهی
2423-4125
2538-4538
2015-03-01
1
1
73
90
42925
Original Article
تحلیل کارکردی سوگواریهای محرم در ایران پس از انقلاب
A Functional Analysis on Moharram Mourning Rituals in Post-Revolution Iran
مهراب صادق نیا
sadeghniam@yahoo.com
1
محمدعلی ربانی
2
استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب قم
دانشجوی دکتری تاریخ تشیع، دانشگاه ادیان و مذاهب قم
سوگواری دینی یا همان عزاداری و برگزاری آیینهای سوگ برای بزرگان دین و بهویژه سوگواریهای درپیوند با محرم از مهمترین عناصر شکلدهندة هویت شیعی است. این موضوع چنان مهم است که شمار فراوانی از مطالعات شیعهپژوهان غربی تنها به سبب مواجهة آنان با این آیینها بوده است. شکوه روزافزن آیینهای عاشورایی نشان میدهد که این سنت داغدیدگی باید از کارکردهای عمیق اجتماعی برخوردار باشد؛ چه اینکه اگر غیر از این بود، این مراسمها نباید تا این اندازه از عمق و پویایی برخوردار میشد. این مقاله در تحلیلی کارکردی، افزایش روحیة انقلابیگری و اعتراض، بردباری در برابر مشکلات، تخلیة رنج، افزایش انسجام اجتماعی، برقراری پیوندهای میان نسلی، افزایش کنترل اجتماعی، رؤیتپذیری و بازنمایی هنرهای شیعی را از جمله مهمترین کارکردهای آیینهای عزاداری در ایران پس از انقلاب نشان میدهد. البته از کژکارکردها یا کارکردهای منفی که حاصل مواجهة فرهنگی معاصر با این رخداد تاریخی است، نیز میتوان به ایجاد گروههای دینی و تهدید پیوندهای کلان اجتماعی، تقویت معارضه میان شیعیان و غیرشعیان، دینداری و اخلاق فصلی اشاره کرد.
Religious mourning rituals, especially those of Moharram, are a significant element of the Shiite’s religious identity. Due to such significance, western experts on Shiism have carried out a large number of studies on these rituals. The daily-growing glory of Ashura rituals indicates its deep social functions; otherwise, they wouldn’t enjoy dynamism and deepness as they do. Based on a functional analysis, the present paper is going to offer some of the most important functions of these rituals such as the promotion of revolutionary and protesting spirit, patience in the face of difficulties, pain releasing, the increase of social solidarity, establishment of the inter-generation connections, the increase of social control and the visibility and representation of Shiite arts. Surely, due to the challenge between the modern culture and this long-lasting ritual one can mention some malfunctions or negative functions, such as the emergence of religious groups endangering social bonding, the increase of conflict between Shiites and non-Shiites, permanent religiosity and seasonal morality.
https://shia.urd.ac.ir/article_42925_05ba639a02f4dfe79822ed70a74c37e1.pdf
تحلیل کارکردی
سوگواری دینی
عزاداریهای محرم
کارکردهای اجتماعی
Functional Analysis
Religious Mourning
Moharram Mourning
social function
per
دانشگاه ادیان و مذاهب
شیعه پژوهی
2423-4125
2538-4538
2015-03-01
1
1
91
108
42926
Original Article
کاربستهای محتمل عقل در قلمرو دین با نگاهی به مواضع عالمان شیعی
The Probable Usages of Reason in the Realm of Religion: Examination of Shiite Scholars’ Views
حمیدرضا شریعتمداری
shariatm46@gmail.com
1
استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب
این نوشتار در پی ارائة تصویری جامع از امکانهای مختلف کاربستِ عقل در قلمرو دین و استشهاد به برخی از دیدگاهها و گفتههای عالمان امامیه است که میتواند بر این کاربستهای ممکن، متصور و محتمل انطباق یابد. این تصویر ارائهشده قرار است جامع و فراگیر باشد، اما از لحاظ صور مفروض و محتمل، نه از لحاظ تطبیقات آن بر تفکر امامیه. به تعبیر دیگر قرار نیست همة نظرگاههای امامیان استقصا و احصا گردد و در خانههای این جدول جای گیرد. در بخش تطبیق، آنچه انجام میدهیم جایابی برای بخشی از مواضع وتصریحاتی است که در مطالعات خود یافتهایم و به نظر ما میتواند با فلان کاربست احتمالی یکی گرفته شود. طبعاً هرچه از آرای عالمان امامی یافت شود میتواند به این مجموعه افزوده و در جایگاه مناسبش گنجانده شود.
This article aims at presenting a comprehensive image of possible usages of reason in the realm of religion through a review of the positions of Shiite scholars that could be compatible in this regard. What is meant by comprehensiveness is all of the probable and presumed images of reason in Shiite scholars’ positions, rather than the whole thought of Imamiyya. In other words we are not going to examine all of the positions of Imamiyya scholars just to fill in the puzzle. Our attempt in examining the compatibility of positions and usages is to find a place for our findings throughout the research and their compatibility with the positions. Naturally, the more one can find the positions of Imamiyya scholars the more one can add in this respect.
https://shia.urd.ac.ir/article_42926_ab31d8e7b6a76dd7717c0c48032ba99e.pdf
کاربستهای عقل
عقل و نص
حجیت عقل و نظر
منابع تفکر شیعه
Usages of Reason
reason and scripture
Reason as a Source
instrument
Sources of Shiite Thought
per
دانشگاه ادیان و مذاهب
شیعه پژوهی
2423-4125
2538-4538
2015-03-01
1
1
109
133
42927
Original Article
چگونگی و عوامل تغییر رویکرد صفویه از تصوف به تشیع
The Process and Factors in the Safavids’ Conversion from Sufism to Shiism
علی آقانوری
aliaghanore@yahoo.com
1
محسن فتاحی اردکانی
2
دانشیار دانشگاه ادیان و مذاهب
دانشجوی دکتری شیعه شناسی دانشگاه ادیان و مذاهب
بررسی تاریخ تحولات دولت صفویه از مباحث مهم و مطرح در تاریخ تحولات ایران است. عدهای صوفیمنش و قزلباش در تاریخ این مرزوبوم مجال ظهور و بروز پیدا کردند و حکومتی را بنیان نهادند که فقهای شیعه در اصل تأسیس آن نقشی نداشتند. با این همه درگذر زمان فقیهان شیعی نقشهای کلیدی را به عهده گرفتند و مذهب تشیع را با رویکرد فقهی و کلامی رسمیت بخشیدند. فرایند و چگونگی رسمیت بخشیدن به مذهب تشیع به عنوان مذهب رسمی کشور، از همان ابتدای تشکیل حکومت بهعنوان مهمترین ویژگیهای حکومت صفویان با قدمتی بیش از دویست سال از ظهور شاه اسماعیل اول(907-930قمری) تا آخرین پادشاه آنها یعنی شاه سلطان حسین (1105-1135 قمری) از جمله مباحث مهم و درخور توجه عصرصفوی است که پژوهش دربارة آن ضروری مینماید. مهم بررسی علل و سیر تحولات چنین رویدادی است که یکبهیک دست در دست هم داده و بستر لازم را برای گذر از تصوف به تشیع فراهم میسازد. نوشتار حاضر تحقیقی است به روش کتابخانهای و مطالعه اسنادی که به بررسی برخی از علل سیاسی و اجتماعی و فکری این رویداد پرداخته است.
One of the most significant eras throughout the history of Iran is that of the Safavids during which some Qizilbash Sufis of this land founded a government with no role for the Shiite clergymen in the beginning. However, these clergymen, gradually achieving some key positions inside the government, made Shiism as the official religion of the state. The process of formalizing Shiism is the most important feature of the Safavid state, dating over 200 years, from Shah Ismail I (907-930 AH) to Shah Sultan Husein (1105-1135 AH), the last king of this dynasty. Through documental studies, this article seeks to examine some of the social-political and intellectual causes of such an event.
https://shia.urd.ac.ir/article_42927_90a75d08399afe9cb87ebaeed3cd810f.pdf
تشیع
تصوف
صفویه
قزلباش
آناتولی
ارتباط شیعه با تصوف
فرایند انحطاط صوفیان
Shiism
Sufism
Safavid
Qizilbash
Anatoly
Shia-Sufi relation
Process of Sufis’ degeneration
per
دانشگاه ادیان و مذاهب
شیعه پژوهی
2423-4125
2538-4538
2015-02-20
1
1
144
1
50318
نسخه کامل این شماره به همراه تصویر جلد آن به منظور چاپ در صورت نیاز به نسخه چاپی
the complete version of this issue
https://shia.urd.ac.ir/article_50318_e804f11a681f95a4f8bb485fc8e8ba37.pdf